ارسال شده توسط امیـــــــــــر مرشدی در 88/9/3:: 5:39 عصر
خوشا به حال طالقان؛ به درستی که خداوند متعال در آنجا گنجهایی قرار داده که از جنس طلا و نقره نیست، بلکه این گنجها مردان مؤمنی هستند که خدا را شناخته و حقّ خداوند را به جا میآورند، و آنها یاران حضرت مهدی(ع) در آخرالزّمان هستند». همینطور کتب شیعی دیگری، مانند تاریخ محمّدبن جریر طبری یاران حضرت را از طالقان تا 24 نفر شمارش میکند و میگوید: «و مِنْ طالقان أربعة و عشرون رجل».
موقعیّت جغرافیایی طالقان
طالقان یکی از بخشهای شهرستان ساوجبلاغ از توابع استان تهران میباشد که از شمال به رامسر و تنکابن، از شرق به شهرستان کرج، از جنوب به هشتگرد و از غرب و جنوب غربی به قزوین محدود میشود.
مهمترین رودخانة طالقان، «طالقان رود» است که از حاشیة جنوبی شهر میگذرد و به شاهرود میریزد. مهمترین کوههای آن عبارتند از: پیناش (3200 متر ارتفاع) که در 5/2 کیلومتری جنوب شرقی، زردگل چای (2800 متر ارتفاع) که در 4 کیلومتری جنوب، قلاچکی و برزولک که جزء رشته کوه البرز میباشند و ارچنگ که (3800 متر ارتفاع) در 5 کیلومتری جنوب غربی مرکز بخش واقعاند. کانیهای این منطقه عبارتند از: دو معدن مس به نام زرین مس در روستای نساء، معدن سنگی چینی گته ده در جنوب روستای گته ده (غیر فعال)، معدن سرب خورانک در جنوب روستای خورانک (غیر فعال) و معدن گچ جبال در روستای لمبران با میزان استخراج روزانه 300 تن. آب و هوای طالقان به طور کلی سرد و نیمه خشک میباشد. و حداکثر گرمای هوا به طور متوسط در تابستان 36 درجه و حداقل سرمای هوا در زمستان 20 درجه زیر صفر است.1
در کتاب «سرزمین و مردم گیل و دیلم» نوشتة آقای میرابوالقاسمی راجع به موقعیّت جغرافیایی طالقان چنین آمده است: «طالقان قزوین، یا دیلم که اینک آنرا باید طالقان کرج نامید، درة باریکی است که آبادیهای آن در طرفین رودخانة شاهرود قرار دارد و «شهرک» مرکز این دهستان میباشد. حدّ شرقی آن کوه عسلک و گردنههای انگران و کلانک و حدّ شمالی آن کوههای عقیق و صاد و حدّ جنوبی آن کوه کاهار و گردنة مامشکه در (مامشتر) و کوه ارژنگ است».2
بنا به نقل عبّاسی، طالقان سرزمین مستطیلی شکلی است به عرض 50 کیلومتر مربع و به طول 120 کیلومتر که مجموع مساحت آن در حدود 6000 کیلومتر مربع است. مسافت طالقان تا قزوین 6 فرسخ، تا رودبار الموت 3 فرسخ، تا ساوجبلاغ 3 فرسخ، تا کلاردشت 3 فرسخ و تا تنکابن 6 فرسخ میباشد.3 امّا ملکزاده مینویسد: «مساحت طالقان در حدود 800 کیلومتر مربع است و طول آن 40 کیلومتر و عرض آن 20 کیلومتر است. مسافت تهران تا طالقان (شهرک) 144 کیلومتر است».4
یکی از آثار باستانی منحصر به فرد که در طالقان وجود دارد، قلعههای زیادی است که اکنون فقط آثاری از آنها باقی مانده است. وجود این قلاع در زمان جنگهای داخلی اهمیت زیادی مییافته است. ساخت اکثر این قلعهها به زمان اسماعیلیان بر میگردد که حسن صباح ـ رئیس اسماعیلیان ـ برای مبارزه با حکومت سلجوقی این قلعهها را بنا نهاد. دژها و کیفیت جنگی قلعهها، اسماعیلیان را برای نیل به مقاصد و اهدافشان یاری کرد و جای آنان را از حکام عصر، محفوظ نگاه داشت.5
از 105 قلعة تسخیر شده توسط اسماعیلیان، 35 قلعه در بخشهای طالقان، الموت، رودبار و طارمیین و 70 قلعه در بخشهای قومس و قهستان قرار داشته است.6 در کتاب «هفت اقلیم» در ذکر طبرستان از این کوه به نام کوهستان ری بدینگونه یاد شده است: «از حوالی جرجان و حدود دامغان تا کوهستان ری و طالقان همه طبرستان است.7 در منابع، آبادیهای دیگری نیز به نام طالقان در گوزکانان و طخارستان و اصفهان درج شده است.8
در «معجم البلدان» نیز اینگونه آمده است که، آشب بخشی از ناحیة طالقان ری بود و فضل بن یحیی بدانجا در آمد. سرمای آنجا شدید و برفش زیاد بوده است».9 در «حدود العالم» نیز آنجا که آبادیهای ریِ شرقی ثبت شده، به بزرگی و آبادانی آنها اشارت شده است، چنانکه ذکر طالقان و خوار و ساوه و آوه و بوسنه و روده درج گردید. مرحوم عبدالمجید درویش مهرانی، طالقان را از نظر پیدایش به سه دوران تقسیم نموده است: دوران قدیم را طالقان دوره اوّل، زمان سلاطین مغول را طالقان دورة دوم، از آن پس تا کنون را طالقان دورة سوم نامیده است.
در «تاریخ طالقان»، نوشتة غفاری آمده است: «تا قبل از اسلام در این ناحیه بین دو رشته کوه البرز و صاد و کوههای طالقان هفت قریه دائر بوده و مردم آن به شغل گلهداری با مذهب زردشتی در پناهگاههای طبیعی به حال آرامش میزیستهاند». غفاری در تاریخ طالقان میگوید: «آنچه مسلم است، از سال 63 هجری تا سال پانصد هجری به تدریج طالقان دارای 360 قریة کوچک و بزرگ آباد و با صفا گردید».10 طالقان ری که امروز نیز به همین نام به جاست، در قدیم شهرکی آبادان بوده و ذکر آن در «حدود العالم» چنین آمده است: «طالقان، شهرکی است از ری به دیلمان نزدیک». طالقان در «الممالک اصطخری» و «صورة الارض» و «معجم البلدان» از توابع قزوین و در «الانساب سمعانی» بخشی از قزوین و قسمتی از توابع ری به حساب آمده است.11
هماکنون طالقان از نظر مردم آنجا به سه بخش تقسیم میشود: 1. پایین طالقان 2. میان طالقان 3. بالاطالقان. تحت همین تقسیمات مردم، بخشداری طالقان شامل سه دهستان فوق است. دربارة خوی و احوال آماردها گواهیهایی از مورخان باختری برای ما مانده است، مثلاً ژوستن آنان را نیرومند و شجاع خوانده است. آریان میگوید که «آماردها مردمی بودند بیبضاعت ولی در کشیدن بار فقر و قحطی، دلیر». آنها غارهایی در کوه میکندند و در آنجا با عیال و اطفالشان زندگی میکردند.
وضع طالقان از گذشته تا امروز
وضع کنونی مردم طالقان را اوّل باید از رسالههای مختلف با مضمون دارالامن و الامان بودن طالقان جستوجو کرد. هر مکان یا سرزمینی که مردم آنجا با عنصر محبت زندگی کردند از آن خاک مردمان معنوی و اثر گذار ظهور کرده اند و این مرهون آرامش و محبّت در یک محیط است که روح انسان را به تعالی و تکامل سوق میدهد. فرازی از یک رساله را ذکر میکنیم: «به خدا سوگند آن کس که شراب ناب انصاف را از دستهای لطف و مهر نوشید، تصدیق نماید که الان خطّة طالقان من حیث الامن و الامان چشم و چراغ محروسة ایران و رشک روضة رضوان و محلّ نزول حضرت رحمان گشته و چه مشکات با برکات «الله نور السموات و الارض» مشتعل و روشن شد».
چگونگی ورود تشیّع و رسوخ آن در طالقان
یکی از مهمترین عناصر انتقال فرهنگ، خود انسانها هستند که حامل عناصر اصلی فرهنگ هستند و باید توجّه داشت که تشکیل مدنیّت شیعی، نوعی ثبات ریشهدار را در فرهنگ شیعی را ایجاد نموده؛ خصلتهای زیر مبتنی بر این اصل، موجب ظهور و بروز ویژة فرهنگ شیعی در طالقان بوده است: 1. جنگ و گریزهای علویان با دشمنان، حرکت به طرف کوهها و قرار گرفتن در آنجا، 2. علاقة باطنی و قلبی مردم طالقان به ائمّه(ع) که از دیرباز به دلیل ایرانیالاصل بودن و نیز وجود عنصر مینویِ محبّت به آدمهای آسمانی صفت در طالقانیان وجود داشته است، 3. وسعت طالقان و وجود قریههایی که از قدیم تا 800 آبادی بوده، عدم دسترسی دشمن به جهت کثرت قریهها.
وجود قوم آماردها یا مردها در کنار دریای قزوین (کاسپین) که هرگز زیر بار حکومتهای جائر آن زمان ـ حتّی حکومت اسکندر- نرفتند و حکومتپذیر نشدند و گویا طالقانیها نیز از همین قوم باشند که البتّه نیاز به پژوهش و تحقیق و اثبات علمی و تاریخی دارد. (نقشة شمارة 2). قوت و قدرت بدنی مردان طالقانی که به قول احادیث، جوانمردانی چون صخرهاند و شاید همین جوانمردان صفاتی را از همان «فتیان» در ماجرای اصحاب کهف در قرآن مجید به ارث برده باشند.
اوّلین حکومت شیعی ایران که آل بویه و دیلمان است، در نزدیکی طالقان تأسیس شد و اوّلین وزیر آنها صاحب بن عبّاد، طالقانی میباشد و مقرّ حکومتی آنها در اصفهان بوده است. ناگفته نماند، بنابر نقل کتاب «وفیات الاعیان» از ابن خلّکان اوّلین کسی که اصفهان را متشیّع کرد، صاحب بن عباد طالقانی بوده است.
ورود حسن صباح به منطقة طالقان و مستقر شدن در قلاعی که از پیش و در زمانهای باستان در طالقان وجود داشته، مثل قعلة الموت ـ که نام اصلی آن آموخت یا تعلیم است، این در حالی است که اصلاً این منطقه به نام طالقان معروف بوده است چون از قرنها قبل از امامان(ع) چنین نقل شده و اصل برای ما روایت است ـ کلمة الموت حروف ابجد است که از جمع آن حروف که هر حرف آن مبیّن یک عدد و مجموع آن، اعداد مبیّن تاریخ شب ورود حسن صباح به قلعه بوده است. اینکه حسن صباح چگونه آنجا را انتخاب نمود، داستان جالبی دارد. نقل میکنند، وقتی حسن صباح با یارانش به نزدیک قلعه رسید برای استراحت توقف کردند. حسن صباح در حالی که استراحت میکرد، پیرمردی با یک پشته علف زیاد به آنها نزدیک میشود. پیرمرد کنار حسن صباح ایستاد، حسن صباح پرسید: پیرمرد اینجا کجاست و نام آن چیست؟ پیرمرد گفت: اینجا طالقان است و من هم طالقانی هستم. حسن صباح گفت: شنیدهام مردم طالقان مردمانی آگاه به شریعت هستند، میخواهم سؤالی از تو بکنم. سپس حسن صباح چند سؤال شرعی از پیرمرد پرسید و پیرمرد با دقّت تمام مفصّلاً شروع به جواب دادن کرد، در حالی که پیرمرد طالقانی زیر پشتة بزرگی از علف بود. وقتی پرسش و پاسخ تمام شد، حسن صباح از جای خود برخاست و به یارانش گفت: همین قلعه را برای استقرار انتخاب میکنیم. یارانش گفتند: چرا این قلعه؟ حسن صباح گفت: چون که چنین مردانی دارد. این پیرمرد زیر این بار بزرگ علف با من مباحثة علمی میکند، پس ما همین قلعه را برای قیام خود انتخاب میکنیم.
طالقان جایگاه فرهنگ شیعی
از نوادگان امام سجاد(ع) به نام اطروش کبیر، مروّج مذهب زیدی را میتوان در تمامی نقاط شمال کشور نام برد و چون ارتباط نزدیکی بین طالقان و سلسله جبال شمال وجود دارد، میتواند قرینة خوبی باشد. به هر حال گرایش مردم طالقان به تشیع را در حال حاضر هم میتوان احساس کرد. وقتی از گردنة طالقان وارد میشوید، همة فرهنگ به طور عجیبی تغییر میکند، همه چیز رنگ و بوی شدید شیعی و امام زمانی میگیرد، به طوری که در تواریخ موجود است رژیم رضاخانی در همه جای کشور تعزیه (عزاداری ائمّه(ع)) را قدغن یا سرکوب نموده بود ولی در منطقة طالقان نتوانست تا اینکه هنوز هم این تبلیغ دینی (تعزیه) وجود دارد و حتی در روستایی به نام جوستان تا 80 تعزیه در سال اجرا میشود و در روستایی دیگر به نام مهران حتی عاشوریی دوباره دارند و بعضی هم دوبار ماه رمضان (به منظور یادآوری) دارد. وجود 29 امامزاده و مکان متبرّک نشان دیگری از جایگاه فرهنگ اهل بیت(ع) و تکریم خاندان ایشان است.
شخصیتهای طالقان از نشانههای فرهنگ شیعی: از جمله، شخصیت های شیعی اهل طالقان میتوان صاحب بن عباد طالقانی اوّلین وزیر شیعی ایرانی الاصل را که وزیر آل بویه و احیا کنندة نظم و نثر عربی در قرن پنجم با موضوع ائمة اطهار و شیعه بوده است، نام برد. وی صاحب کتب مفصّلی است که شبیه آن در جهان نظم و نشر تشیع هنوز تکرار نشده است.
حبّ علیّ بن أبی طالب
هو الّذی یهدی إلی الجنّـه
همچنین، آیتالله مولی نظر علی طالقانی- صاحب «کاشف الأسرار» در دو مجلد در باب عقاید اسلامی که در جلد اوّل آن مفصلاً در رابطه با حضرت حجّت(ع) و علائم ظهور بحث نموده- از این بزرگان است. وی در کتاب خود آورده است که از جملة علائم ظهور، طالقان میباشد. ایشان احادیثی را از امام صادق(ع) در مورد طالقان نقل کرده، از جمله حدیث مفصلی که «جوان حسنی از دیلم خروج میکند و گنجهای طالقان او را مدد میکنند». دیلمان ییلاقی است مشتمل بر چند دهات و نزدیک طالقان است. و دیگر حدیث از حضرت میفرماید: «گویا جوانان اهل طالقان را به منزلة خزینهها میبینم که حربهها به دست گرفته و به اسبهای سفید سوار شده و از بسیاری شوق به سوی جنگ و جهاد مانند گرگان صدا میکنند. سردارشان مردی باشد از قبیله تیمی یا تمیمی، که او را شعیب بن صالح گویند، پس امام حسین(ع) در میانشان روی میآورد، در حالتی که روی مبارکش مانند دایرة قمر میباشد و پی قتل ظالمان میافتد». مؤلف گوید: از این حدیث شریف ظاهر میگردد که این مردان از اهل رجعتاند و الآن در طالقان قبری است مشهور به قبر شعیب بن صالح و محل زیارت و احترام است، پس اینان غیر آنند که در حدیث اوّل گذشت.
فضیل بن یسار از امام صادق(ع) نقل کرده است: «خزینهای در طالقان است که نه طلاست و نه نقره و بیرقی است، از روزی که پرچمش پیچیده شده تا به حال گشوده نشده و پارهای از مردان در آنجا هستند که دلهاشان مانند پارة آهن است و در توحید الهی هرگز ایشان را شک عارض نمیشود. ایشان از سنگ سختترند. اگر ایشان را به کوهها دچار کنند، هر آینه آنها را از جا برکنند و با بیرقهای خود هیچ شهری را قصد نمیکنند مگر آنکه او را خراب میکنند و در روی اسبهاشان زینهای طلا میباشد و خودشان را برای برکت به زین اسب امام(ع) میمالند و آن حضرت را به میان میگیرند و خودشان را برای او سپر میکند و او را در جنگها محافظت مینمایند و هر چه آن حضرت میخواهد به انجام میرسانند و در میان ایشان مردمانی هستند که شبها نمیخوابند»، تا آنکه فرمود: «خلایق را به شهادت کلمة طیبه دعوت مینمایند و آرزو میکنند که در راه خدا کشته شوند، شعارشان یا لثارات الحسین(ع) است. وقتی که آن لشکر رو به سمتی میگذارد رعب و بیم ایشان تا یک ماه پیشاپیش به دلهای خلایق مینشیند».
و از آن جمله آیت الله شیخ مرتضی طالقانی است که حضرت آیت الله مرعشی نجفی از ایشان اجازة اجتهاد گرفته بودند و مرحوم علامة جعفری، از شاگردان ایشان بودند. همة عرفا و فقهای شیعی ایشان را در قوّت نفس سر آمد اکثر عارفان زمان خود میدانند و حتی اکثر عارفان در حال حاضر خود را با چند واسطه شاگرد ایشان میدانند. بزرگان و اوتاد طالقانی دیگر...
فرق دو طالقان ایران و افغانستان
از قرائن حالی که بگذریم، از دلایل و قرائن مقالیه نمیتوان گذاشت، بلکه میتوان در آن دقت کرد اینکه در انتهای حدیث «ویحاً للطالقان» از امام علی(ع) سؤال میشود: «این الطّالقان؛ طالقان کجاست؟» حضرت فرمود: «نحو الدیلم»؛ یعنی طالقانی که نزدیک دیلم و یا دیلمان است و حال اینکه نزدیک طالقان افغانستان منطقة دیلم وجود ندارد و فقط در ایران کنار طالقان ایران منطقهای به نام دیلم موجود است و.... .
وقتی صحبت از ظهور حضرت میشود فقط از جنبهها و ویژگیهای جغرافیایی نیست بلکه مهم خصوصیات یاران آن حضرت از نظر دینی و اخلاقی است و جنبههای جغرافیایی ثانی میباشد.
بقاع متبرکة زیادی در یک درة کوچک جمع شده است. طالقان در زمانهای قدیم گستردهتر از حال بوده است تا آنجا که طالقان تا ری و قم هم ادامه داشته و بر بخش وسیعی از ایران اطلاق میشده است. شاید به همین دلیل باشد که گروهی معتقدند منظور از اهل بیت(ع) از طالقان، در آن روزگار، سرزمین ایران بوده است. البته باید دلایل این قول به نحو دقیقتری بررسی شود.
وجود امامزادگان بسیار در این منطقه دلیل علوی بودن این منطقه است و حتّی روستایی در منتهی الیه طالقان است. به نام یَرَکْ وجود دارد. دراین روستای دور افتاده 73 تن یا بیشتر امامزاده وجود دارد به طوری که در هر کوچهای قدم میگذارید چند بقعه امام زاده میبینید که اینان از کشته شدگان و سادات و علویان در جنگ با کفّار بودهاند.
طالقان در آخرالزّمان
بعضی از روایاتی که ناظر به نقش طالقان در موضوع آخرالزّمان است، به شرح در کتب تاریخی و حدیثی آمده است. اگر قائل به بلاد ممدوح، مشموم و مضموم باشیم، طالقان از «بلاد ممدوح» است، به طوری که توسط ائمّة اطهار(ع) مدح شده است. از آن جمله در «بحارالانوار»12 به نقل از امیرالمؤمنین علی(ع) آمده است: «ویحاً للطّالقان فإنّ لله عزّوجلّ بها کنوزاً لیست من ذهبٍ و لا فضّةٍ و لکنّ بها رجالٌ مؤمنون عرفوا الله حقّ معرفته و هم ایضاً انصارالمهدیّ فی آخرالزّمان؛ خوشا به حال طالقان؛ به درستی که خداوند متعال در آنجا گنجهایی قرار داده که از جنس طلا و نقره نیست، بلکه این گنجها مردان مؤمنی هستند که خدا را شناخته و حقّ خداوند را به جا میآورند، و آنها یاران حضرت مهدی(ع) در آخرالزّمان هستند». همینطور کتب شیعی دیگری، مانند تاریخ محمّدبن جریر طبری یاران حضرت را از طالقان تا 24 نفر شمارش میکند و میگوید: «و مِنْ طالقان أربعة و عشرون رجل».
همین طور در «شرح نهجالبلاغه» ابن ابی الحدید از قول حضرت علی(ع) میفرماید: «همانا برای آل محمّد(ص) در طالقان گنجهایی است که به زودی ظاهر میشود: «و انّ لآل محمّدٍ بالطّالقان لکنوزاً سیظهره الله إذا شاء دعاه حقّ یقوم بإذن الله فیدعوا الی دین الله»؛ «تاریخ یعقوبی» نیز میگوید: «پس فضل بن یحیی به مردم طالقان چیره شد و فرماندة ترک با لشکر عظیمی به جنگ فضل آمد و جنگی سخت بین آنها درگرفت و فرماندة ترک از ناحیة صورت به شدّت آسیب دید و لشکر وی در اثر آن شکست خورد». همینطور در «معجم الاحادیث الامام المهدی» شیخ علی کورانی و در «عصر ظهور» از همین نویسنده و در «کنزالعمّال» متّقی هندی در قرن دهم ـ کتابی از اهل تسنّن که جامع روایی هم میباشد ـ و «مدینة المعاجز» سیّد هاشم بحرانی، راجع به علی بن صالح طالقانی و داستان سوار بر ابر شدن ایشان و ملاقات با امام موسی بن جعفر(ع) مدح شده است که عین داستان در صفحات بعدی خواهد آمد.
مردم طالقان در مسیر ظهور
در بستر تاریخ، نامی از طایفههایی به نام تمیمی برده شده که اهل مدینه بودند و طایفههایی مانند غمامی (ابدی) که این دو طایفه در حال حاضر در طالقان هستند. و اینکه مردم طالقان جملگی سادات بوده و اهل مدینهاند. وجود پیرمردان و پیرزنانی طالقانی که بعد از فوت در هر کجای ایران از دنیا بروند مردم به قبور آنها سر روضه درست کرده و به زیارت آنها میروند از جمله مرحوم سید مرتضی در روستای اورازان که نقل میکنند یک حبه قند هم حق الناس نداشت و اعمال خارق عاداتی که داشت همینطور شفای مریض.
زنان و مردان طالقانی در تمام موارد نسبت به خانواده و سنّتهای شرعی و اخلاقی پایبند و وفادارند یکی از مردان روستای طالقان پرسیدند مایلیم بدانیم تا چه اندازه نسبت به همسرت علاقمند هستی گفت: اگر خداوند بخواهد مرا در روز رستاخیز به بهشت برد تقاضا میکنم به جای فرشتگانش او را (اشاره به همسر پیرش که در یگ گوشه نشسته بود) به من بدهد تا در آنجا نیز همدم من باشد.
و داستانی دیگر از دلیری یک دختر و مبارزة دسته جمعی دهقانان که میگویند: در هنگام ساختن قلعه، دختری به جای پدر پیر و ناتوانش به کار اجباری گمارده شد. چون خبرداده شد مردی که قلعه به دستور او ساخته میشود جهت سرکشی میآید، دختر چادری بر سر گذاشت و روی خود را پوشاند. دهقانان گفتند: چرا چنین نمودی! گفت: من یک دخترم. باید از مردان روی بپوشم: گفتند: مگر ما مرد نیستیم! دختر جواب داد: خیر، اگر مرد بودید، میتوانستید این ستمگر را از سر راه بردارید. این سخن در شنوندگان ایجاد شورشی نمود و مرد ستمگر کشته شد. از آن روز قلعة نیمه تمام «دختر قلعه» نامیده شد.
در این مقال مطول برای تلطیف خاطر مخاطبان گرامی داستان علی بن صالح طالقانی، به نقل از کتاب «مناقب آل ابی طالب(ع) نوشته ابن شهر آشوب مازندرانی، جلد چهارم، بخش فی خرق العادات له(ع)، انتشارات دارالاضواء و «بحارالانوار»، جلد 48، صفحة 9 باب معجزات به نقل از سمعانی بخش معجزات و استجابت دعا بیان شده است.
روایت نموده علی بن صالح
که از صالحین باشد او نیست طالح
که سالی به دریا سفر کرده بودم
بسی مال به همراه خود برده بودم
ز باد حوادث شد کشتیام غرق
ندانم سر از پا من از خوف جان غرق
نماند از الم بر دلم صبر و تابی
مرا عقل پی زد که تا کی بخوابی
توسل بجو بر امام زمانت
که تا گردی ایمن از این غم رهانت
توسل بجستم به موسی بن جعفر(ع)
امام زمان بود و بر خلق رهبر
وزیدم در آن لحظه باد مراد
ز غرقاب دریا نجاتم بداد
شدم وارد آن مکان بی درنگ
بدیدم بسی میوهها رنگ رنگ
چون خوردم از آن میوهها پر ز آب
به چشم من آمد در آن لحظه خواب
صدای نهیبی شد آن دم بلند
که از جا بجستم مثال سپند
بدیدم یک مرغی خوش خط و خال
که از عشق آن مرغ رفتم ز حال
مرا عشق آن مرغ سویش کشید
چو نزدیک آن مرغ رفتم پرید
به دنبال آن مرغ گشتم روان
بناگاه مغارهای شد عیان
بگفتم ملک باشد اینجا مگر
در این جایگه ره ندارد بشر
صدایی از آن غار آمد برون
که اُدخل علی بن صالح درون
شدم مات و مبهوت وارد به غار
درخشنده دیدم مهی گلعذار
بدیدم که مشغول بد بر نماز
بدی با خدا گرم راز و نیاز
به امرش نمودم من آنجا قعود
در لطف و احسان برویم گشود
به من گفت آن شاه والا مقام
که باشد تو را میل سوی طعام
بگفتم که آری نخوردم غذا
در این چند روز ای شه باوفا
لبان گهربار از هم گشود
به درگاه ایزد دعایی نمود
عیان شد برم سفرهای از طعام
کز او بوی مشک آمدم بر مشام
چو خوردم غذا سفره برچیده شد
به چشم من آن لحظه پوشیده شد
به من گفت آن خسرو نیک خو
سوی طالقان باشدت آرزو
بگفتم که آری به جز طالقان
ندارم دگر حاجتی در جهان
دعا کرد آن شاه والا جناب
عیان قطعه ابری شدی با شتاب
بگفتا که مأموری بر طالقان
بگفتا نه ای خسرو انس و جان
مرا پس مرخص نمود آن جناب
عیان شد دگر ابری با شتاب
به یک لحظه نه ابر گشتی پدید
بر آن عزیز خدای مجید
نهم ابر یک قطعه ابر سپید
به پابوس آن ماه کنعان رسید
بگفتا که من میروم طالقان
ببارم به امر خدای جهان
شدی پهن از امر آن شهریار
مرا کرد بر ابر آندم سوار
بگتفم که ای خسرو مه جبین
به ذات خداوند جان آفرین
که تو کیستی نام خود گو به من
که کردی مرا فارق از این مِحن
بگتفا که من سبط پیغمبرم
امام زمان موسی جعفرم
منم یار و غمخوار بر شیعیان
که غافل از ایشان نیم یک زمان
شود جان فدای تو ای باوقار
به این قدرت و قوت و اقتدار
چهها کرد هارون به این حق پرست
دل خاتم الانبیا، را شکست
شهید نوّاب صفوی که خود به مدّت دو سال در روستایی به نام «ورکش» از توابع طالقان مخفی و مورد احترام و محبّت مردم آن روستا ـ که همگی سادات هستندـ بود، در نامه ذیل به برخی از ویژگیهای مردمان این منطقه اشاره نموده است.
«هو العزیز؛
به نام مقدس پیشوای غایب جهان، آخرین وصی و قائم آل محمّد، اعلی منزلت والا پایگاه امام زمان مهدی(ع)
برادران وفادار طالقان یاگنجهای ذخیرة آل محمّد(ص)، سلامٌ علیکم و رحمـ[ الله و برکاته. محبّتهای شما و مصاحبت سه ماهة طالقان را فراموش نمیکنم. از وقتی که از زندان بیرون آمدم، عازم دیدار شما بودم، ولی کثرت مشاغل تا کنون مانع گردیده است. همیشه به وسیلة دوستان و برادران طالقانی و ورکشی احوالپرس بوده، سلام میرساند.
خدا را شکر کنید که محیط شما از آلودگیها دور بوده، توفیق شما در طاعت خدا و دوری از معصیت خدا بیش از دیگران است. قدر این توفیق را بدانید و کوشش کنید که همه روز به خدا نزدیکتر گردیده، بار آخرت را ببندید. همانا آخرت به شما رو کرده و دنیا به شما پشت کرده است. به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین(ع) بکوشید، از ابناء و فرزندان آخرت باشید، نه از فرزندان دنیا، زیرا که عنقریب از دنیا میرویم و به پیش فرستادههای آخرت از اعمالی که انجام دادهایم، میرسیم. پس امروز برای فردا عمل کنید که امروز روز عمل است و فردا روز حساب. تا امروز بسیاری از برادران و آشنایان گذشته از دنیا رفتهاند و ما هم به زودی به آنها ملحق میشویم. امید است که از اهل بهشت بوده، به برادران بهشتی ملحق شویم و خدمت حضرت رسول اکرم(ص) و آل گرامیاش برسیم. به عموم برادران ما سلام برسانید و بگویید که برادران در آن محیط پاک با دل صاف خود در دلهای شب و دوران آن کوههای عجیب الخلقه و آیات عظیم الهی ما را دعا کنند.
تهران، به یاری خدای توانا، سید مجتبی نواب صفوی.
16 شعبان المعظم 1374 فروردین ماه 1344»
و قرائن مقالیة کتب معتبرهای اعم از شیعه و سنّی، حکایت از پیوستن مردم طالقان در دفاع از حریم ولایت حضرت صاحبالزّمان(ع) در وقت ظهورشان دارد. در آیندة نزدیک به مدد خداوند متعال کتاب جامع «طالقان گنجهای نهان» (یاران امام زمان(ع)) تقدیم همة خوانندگان موعودی خواهد شد. إنشاءالله.
بهروز محمّدبیگی
ماهنامه موعود شماره 105
پینوشتها:
1. فرهنگ جغرافیای قزوین، انتشارات سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی.
2. میرابوالقاسمی، سیّد محمّدتقی، سرزمین مردم گیل و دیلم، ص 9.
3. عبّاسی نظام الدّین، منوگرافی (توصیف واقعیت اجتماعی) دهکدة شهر کرد طالقان، ص 3 تا 6.
4. ملکزادة تبریزی، حسین، منوگرافی دهکدة دبنلیه طالقان.
5. پناهی، احمد، حسن صباح چهره شگفتانگیز تاریخ، صص 123 و 124.
6. ستوده، منوچهر، قلاع اسماعیلیه در رشته کوه البرز، ص 7.
7. کریمان، حسین، آثار بازمانده ارزی قدیم، ص 578.
8. همان.
9. حموی، معجم البلدان، ص 63.
10. عبّاسی، همان، صص 13 و 21 و 24.
11. کریمان، همان، صص 410 و 577.
12. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 15، ص 87.
کلمات کلیدی :